فصلنامه علوم روانشناختی
پیاپی 33 (بهار 1389)

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد کمال گرایی خودمحور، دیگر محور و جامعه محور والدین با ابعاد کمال گرایی فرزندان در نمونه ای از خانواده های ایرانی بود. چهارصد دانش آموز (213 دختر، 187 پسر) مشغول به تحصیل در پایه های اول تا سوم دبیرستان های مناطق 8، 10، 11 و 19 شهر تهران در سال 1388 به همراه والدین خود (342 پدر، 364 مادر) در این پژوهش شرکت کردند. از دانش آموزان و والدین آنها خواسته شد تا مقیاس کمال گرایی چندبعدی تهران TMPS)؛ بشارت، 1386) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کمال گرایی والدین با کمال گرایی فرزندان رابطه دارد. از یافته های این پژوهش نتیجه گرفته می شود که ابعاد کمال گرایی والدین، ویژگی های کمال گرایی در فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد.

هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی مدیریت خشم با رویکرد شناختی- رفتاری بر کنترل خشم مادران در ارتباط با فرزندان می باشد. روش پژوهش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. گروه نمونه شامل 35 مادر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این گروه در هفت جلسه هفتگی آموزش مدیریت خشم، مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری شرکت کردند. به منظور جمع آوری داده ها، مقیاس ارزیابی خشم (زمانی، 1386) و پرسشنامه خشم چندبعدی (سیگل، 1986) به کار برده شد. مادران مقیاس ها را قبل از شروع اولین جلسه کارگاه، در پایان جلسه هفتم کارگاه و به منظور پیگیری یکسال پس از مداخله تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر نشان داد که پس از آموزش، در خرده مقیاس های خشم انگیختگی، موقعیت های خشم انگیز، بیان بیرونی خشم کاهش معنادار و در راهبردهای کنترل خشم افزایش مشاهده شد. همچنین نتایج پیگیری 12 ماهه، بیانگر کاهش در خشم انگیختگی، خشم درونی، موقعیت های خشم انگیز و بیان بیرونی خشم بوده است. به طور کلی یافته ها بیانگر این است که آموزش مدیریت خشم در کاهش شدت و فراوانی بیان بیرونی و درونی خشم در موقعیت های خشم انگیز بویژه در ارتباط با فرزندان موثر بوده است که این نتایج با بسیاری از پژوهش ها همسو می باشد.

هدف از این پژوهش بررسی نقش رسانه های ملی در اطلاع رسانی صحیح انحرافات اجتماعی است. نتایج به دست آمده نشان می-دهد که میان جامع نگری و دقت رسانه (نحوه اطلاع رسانی صدا و سیما) با تلقی مردم از حاکمیت، میزان مشارکت مردم، جلوگیری از ایجاد بحران، کاهش شایعه، ایجاد ارتباط موثر و رسیدن به کنش جمعی در جامعه، کاهش نابسامانی های اجتماعی و مدیریت دروازه بانی خبر در صدا و سیما، رابطه معناداری وجود دارد. این همبستگی مستقیم و ضعیف است همچنین میان جامع نگری و دقت رسانه (نحوه اطلاع رسانی صدا و سیما) و برجسته سازی خبر (زمان) در صدا و سیما، رابطه معناداری وجود دارد که این همبستگی معکوس اما ضعیف است. اما میان جامع نگری و دقت رسانه (نحوه اطلاع رسانی صدا و سیما) با افزایش افراد آگاه به عنوان سرمایه اجتماعی و احساس امنیت در جامعه، رابطه معناداری وجود ندارد.

پژوهش حاضر به منظور مقایسه تنیدگی و سلامت روانی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی با مادران کودکان عادی. از این رو، از میان مادران کودکان کم توان ذهنی و مادران کودکان عادی شهر تهران 120 مادر به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها از طریق فرم کوتاه پرسشنامه منابع و تنیدگی و پرسشنامه سلامت روانی، جمع آوری شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی برای نمونه های مستقل، آزمون تحلیل واریانس چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مادران کودکان کم توان ذهنی به طور کلی و در تمام زیر مقیاس های پرسشنامه منابع و تنیدگی با تنیدگی بیشتری مواجه بوده و تفاوت آنان با مادران کودکان عادی در تمام زیرمقیاس های پرسشنامه مذکور معنادار بود. علاوه بر این، مادران کودکان کم توان ذهنی در مقایسه با مادران کودکان عادی درماندگی روان شناختی بیشتر و سلامت روانی پایین تری را در زیرمقیاس های پرسشنامه سلامت روانی گزارش کردند. همچنین محاسبه ضریب همبستگی پیرسون حاکی از وجود رابطه مستقیم بین تنیدگی و سلامت روانی مادران کودکان کم توان ذهنی بود، به این معنا که با افزایش تنیدگی در مادران این گروه از کودکان، مشکلات سلامت روانی آنها نیز افزایش نشان می داد. این یافته ها حاکی از رابطه مثبت و معنادار بین میزان تنیدگی و درماندگی روان شناختی و مشکلات سلامت روانی مادران کودکان کم توان ذهنی می باشد.

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه تصویر ذهنی از خدا با خصومت و حساسیت در روابط بین فردی در دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی تهران و علوم پزشکی ایران می باشد. بدین منظور تعداد 467 نفر از دانشجویان با استفاده از روش نمونه گیری سهمی انتخاب شدند. سیاهه تصویر ذهنی از خدا (لارنس، 1997) و مقیا س های خصومت و حساسیت در روابط بین فردی در چک لیست نشانگان رفتاری (دراگوتیس و همکاران، 1973) بر روی آنان اجرا گردید. تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان داد که خصومت و حساسیت در روابط بین فردی دانشجویان را به طور کلی می توان از روی نوع تصویر ذهنی شان از خدا پیش بینی کرد. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، دانشجویانی که تصویر پذیرنده و مثبتی از خدا داشتند از خصومت و حساسیت در روابط بین فردی کمتری برخوردار بودند، ولی دانشجویانی که تصویر ذهنی منفی و چالشگرانه از خدا داشتند از خصومت و حساسیت در روابط بین فردی بیشتری برخوردار بودند، پژوهشگران همچنین به این نتیجه رسیدند که تصویر ذهنی مثبت و پذیرنده از خدا با خصومت و حساسیت در روابط بین فردی دانشجویان علوم پزشکی توام بوده است.

هدف این پژوهش مقایسه باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به اختلالات شخصیت پارانویید، ضد اجتماعی و وسواسی است. جامعه آماری پژوهش 300 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت بودند که 60 آزمودنی مبتلا به اختلال شخصیت پارانویید، ضد اجتماعی و وسواسی (هر کدام 20 نفر) از جامعه مورد پژوهش با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. هر سه گروه «پرسشنامه میلون» و «پرسشنامه فراشناخت» را تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده به وسیله آزمون های مانوا، پیگیریLSD و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج مطالعه نشان داد که نمرات باورهای فراشناختی در بیماران مبتلا به اختلالات شخصیت ضد اجتماعی، وسواسی و پارانویید، متفاوت می باشد. به این صورت که میانگین افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی در مولفه های فراشناخت بالاتر از دو گروه دیگر بود. همچنین مولفه های خودآگاهی شناختی، باورهای مثبت، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری خطر و افکار کنترل با شدت اختلال شخصیت وسواسی رابطه مثبت داشت، اما مولفه خودآگاهی شناختی با شدت اختلال شخصیت پارانویید رابطه معکوس داشت. پس می توان نتیجه گیری کرد که یافته های پژوهش حاضر از مفهوم بندی باورهای فراشناختی اختلالات شخصیت وسواسی و پارانویید حمایت می کند.

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر ضرب آهنگ های نغمه ای و غیرنغمه ای بر توجه گزینشی صورت پذیرفته است. 62 نفر دانش آموز شاغل به تحصیل در مقطع پنجم ابتدایی (20 نفر گروه ضرب آهنگ های نغمه ای، 21 نفر گروه ضرب آهنگ های غیرنغمه ای و 21 نفر گروه کنترل) به عنوان آزمودنی در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها بر اساس نمرات ضریب هوشی به سه گروه همتا تقسیم شده و در معرض شرایط آزمایشی قرار گرفتند. دو آزمون تولز- پیرون و بوناردل به منظور سنجش توجه گزینشی در قالب پیش آزمون و پس آزمون اجرا شدند. داده های پژوهش در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از شاخص ها و روش های آماری میانگین، انحراف استاندارد، و تحلیل واریانس یک راهه، تجزیه و تحلیل گردید. یافته های مطالعه حاضر نشان داد، ضرب آهنگ های نغمه ای باعث افزایش میزان توجه گزینشی شده و ضرب آهنگ های غیرنغمه ای تاثیر معناداری بر آن ندارد.